تبلیغات
تبلیغات
آمار بازدید
کل بازدید :
افراد آنلاین :
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
<-PollName->
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 653
بازدید ماه : 1680
بازدید کل : 359086
تعداد مطالب : 3740
تعداد نظرات : 98
تعداد آنلاین : 1
تبلیغات
روايتي از يك فاجعه مدل جدیدی از تجاوز* *
خانمی بعد از ساعتها کار، دفتر کارش را ترک میکند؛ او کودکی را میبیند
که کنار جاده ایستاده و در حال گریه کردن است. این خانم دلش به حال کودک
میسوزد، بنابراین از او دلیل گریهاش را میپرسد. کودک توضیح میدهد که گم
شده و از خانم میخواهد که او را به خانهاش برساند و کاغذی را به او
میدهد که آدرس خانهاش روی آن نوشته شده بود زن که فرد مهربانی بوده،
تصمیم میگیرد کودک را به خانهاش برساند؛اش برساند؛ بدون اینکه به چیزی
مشکوک شود.* *وقتی به خانه میرسند، زن زنگ در را میفشارد اما دچار
برقگرفتگی شده و بیهوش میشود.* *فردا صبح وقتی به هوش میآید، میبیند که
در خانهای خالی روی زمین افتاده است، او حتی متجاوزان را ندیده بود....
به همین خاطر است که این روزها، جنایتکاران افراد مهربان را نشانه
گرفتهاند. توصيه ميشود هیچوقت کودکي را به مکانی که میگوید، نرسانید و
در صورت اصرار و التماس او، او را به ایستگاه پلیس تحویل دهید.* *بهترین
کار در حق بچههای گمشده، تحویل به ایستگاه پلیسهای گمشده، تحویل به
ایستگاه پلیس است. خیلی ناراحتکننده است که امروز نمیتوانیم حتی به
بچهها کمک کنیم
نظرات شما عزیزان: